• وبلاگ : some one...
  • يادداشت : داستانمم2
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نيلو خانم
    اينو بهت بگم...من نميخوام تو داستان هر خر ديگه اي عوض شم...من من ميمونم....نه اروم ميشم نه شيطون تر ميشم
    کارکتر من "من" ميمونه
    و به هيچکس ربطي نداره....وقتي راجب منه من ميمونه
    تو هم از اول گفتي قراره معمار شي
    منم غير اينو قبول ندارم خود شقايق تو مدرسه به من گفت: شبي داستانته ولي تو داري کارگرداني ميخوني
    من دارم کارگرداني ميخونم....بدم مياد کسي مثل من باشه ميفهمي؟ بدم مياد
    تموم شد رفت....ازاول گفتم...حالام ميگم....من خودمم...تغييري تو شخصيت من به وجود ن م ي ا د و هيچکي رشته منو ن م ي خ و ن ه
    اعصابم خيلي خورده...نميتونم اصلا جواب ندم....شرمنده تند رفتم اصلا دست خودم نيست
    پاسخ

    موضوع حل شد